محمدمیلاد عزیزممحمدمیلاد عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
عشق مائده و علیرضاعشق مائده و علیرضا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

شیرینی زندگیمون محمدمیلاد

پارک

دیشب رفتیم پارک ولی انگار شمااصلا از پارک خوشت نیمده بئد همش داشتی گریه میکردی ساعت 11.30 اومدیم خونه دم در عمورضا(پسرعموی بابا علیرضا)که خونشون بغل خونمونه بردنت خونشون ماهم رفتیم اونجا تازه سرحال شده بودیو میخندیدی کلی چندتاعکس هم ازت گرفتیم         ...
10 خرداد 1393

عید مبعث

سه شنبه 6 خرداد عید مبعث بود دوشنبه شب مامان ملیحه م بابایی و خاله فاطی اومدن خونمون برات عیدی آورده بودن و یه جعبه شیرینی یه بسته مولفیکس و یه دست بلوز شرت و یه جفت جوراب لباساتو تنت کردم و خاله کلی ازت عکس گرفت شبم بابا علیرضا رفت همبرگر خرید منم دسر بیسکوئیتی درست کره بودم   ...
10 خرداد 1393

روز پدر

امسال به مناسبت روز پدر خونواده منو بابا علیرضا برای شام اومدن خونمون من برای شام گراتین مرغ و لازانیاو ژله درست کردم       و برای بعد از شامم کیک درست کردم البته دیگه نشد که تزئینش کنم       صبحشم رفتم از طرف خودم و محمد میلاد برای باباعلیرضا یه بلوز سفید گرفتم   مامان ملیحه هم یه شلوار خونه ای و مامان مهناز هم یه شلوارک برا بابا علیرضا خریدن دسشون درد نکنه ماهم برای باباها پیرهن خریدیم و اما کادوهای محمدمیلاد عزیزم آخه براخودش مردی شده پسرم از طرف خونواده مامان مائده   ...
8 خرداد 1393